رنجنامه وارده يك مربي پيشدبستاني
مقطع پيشدبستاني؛ آنقدر مهم هست كه در كشورهاي توسعهيافته هم و غم اصلي مديران و تصميمگيران بخش آموزش و پروش را تشكيل ميدهد. اما در كشور ما در حالي كه اين مقطع نوپاست و براي پا گرفتن نياز به حمايت دارد، همچنان به آن، نگاه صدقهاي ميشود و مربيان اين مقطع، عمدتاً با مدارج علمي قابل توجه اما با كمترين مزايا خدمت ميكنند.
به گزارش رجانيوز، اين مشكلات براي مربيان پيش دبستاني در طي ماههاي اخير افزايش نيز يافته و گويا آموزش و پرورش قصد دارد همان برخوردي را كه با نيروهاي شركتي خدماتي ميكند، با اين گروه خدوم و دلسوز نيز بنمايد.
يكي از مربيان مقطع پيش دبستاني با ارسال يادداشتي به رجانيوز به توضيح ماوقع و جلسه هفته گذشته با مسئولين آموزش و پرورش كل و آموزش و پرورش منطقه 5 پرداخته است:
بهنام خداوندی که انسان را آفرید و هیچ تفاوتی بین آنها قائل نشد مگر بهواسطه ایمانشان
همایشی تحت عنوان شکوفههای نماز روز چهارشنبه 14/10/90 ساعت 8:30 در سالن اجتماعات امام علی علیهالسلام جنب اداره آموزش و پرورش منطقه 5 تهران با حضور مسئولین آموزش و پروش کل (سرکار خانم بیگی، سرکار خانم صارمی) و اعضا گروهشان رئیس آموزش و پرورش منطقه 5 جناب آقای زینالی و سرکار خانم حصارکی و گروهشان و مربیان پیش دبستانی مناطق (5 و3 و 2و 1) برگزار شد.
عنوان جلسه وضو و نماز برای سنین نوگلان پیش دبستانی بود ولی پشت پرده چیزهایی دیگری قرار داشت. از همه چیز و همهکس صحبت شد عنوان یا مطلب اصلی که به خاطر آن مارا در این سالن گرد هم آورده بودند هدف خفه کردن صداها بود نه چیز دیگر.
ابتدا با سخنرانی مسئول آموزش و پرورش منطقه 5 شروع شد و بعد با صحبتهای مسئولین اداره کل استان تهران ادامه یافت و در انتها با تحقیر و توهین به مربیان پیش دبستانی به پایان رسید.
سرگرمیها
در ابتدا گفته شد نوگلان پیش دبستان همچون طلا در دستان ما هستند، عنوان مربی از کلمه رب گرفته شده و کودکان آنچه را که تو میگویی میپذیرند و میگویند خانم معلممان چنین گفته است و فقط حرف تو را قبول دارند و از این حرفهای همیشگی.
مربیان سؤالهای بسیار کردند راجع به وضعیت کاریشان که پاسخ به سؤالات به آخر جلسه وعده داده شد.
در میان پردهای با پیام سرگرم کنندهای تحت عنوان نمایش خلاق برنامه ای را ترتیب دادند تا و قت کشی کنند و زمان کمتری برای پرسش و پاسخ باشد.
در این فاصله به مربیان اجازه داده شد تا سؤالهاي خود را نوشته و به یکی از مربیان ارجاع دهند تا ایشان نیز از طرف بقیه مربیان صحبتهایی داشته باشد و مسئولین نیز پاسخگو باشند و اینگونه شروع شد.
میز محاکمه
محکوم: مربی جرم: خواستن حق و حقوق عادلانه قاضی: خانم بیگی و دوتن از همراهانشان
عنوان سؤالها
1- استخدامی شدن 2- حق الزحمه مربی 3- بیمه تکمیلی
وقت: فقط سه دقیقه برای هزاران نفر
عنوان اول به دلایلی فسخ شد که اکثر مربیان پذیرفتند که البته این عنوان نیاز به توضیح بسیار دارد که در انتها خواهیم گفت.
ما ز یاران چشم یاری داشتیم/ خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
آنها خودشان از ما خواستند که سؤالاتمان را به یک نفر بهعنوان نماینده بدهیم تا فقط همین یک نفر صدای آن چند هزار نفر مربی باشد و آن را به گوش قاضی محکمه برساند.
اما همین یک نفر هم در ابتدا توسط مسئولین دوره شد و هر کدامشان به گونه ای او را مورد بازخواست قرار داند یکی، نامه های مربیان را درخواست کرد. یکی گفت مال کدام منطقه هستید، سومی از او اسامی اخلالگران را میخواست، آن یکی گفت مسئولینتان شما را پر کردهاند تا به این جا بیایید و نظم جلسه را بههم بزنید.
میز محاکمه آغاز شد
در ابتدا به مجرم گفتند سه دقیقه وقت داری
نامهها روی میز خانم قاضی (خانم بیگی) گذاشته شد.
در مورد سؤال اول فرمودند ما در کشورمان قانون استخدامی نداریم و همهی ما پذیرفتیم هرچند که در دلهایمان میگفتیم ایشان با ما مزاح میکنند زیرا که این قانون باید شامل حال همه باشد نه اینکه از ما بهتران از این قانون جدا باشند و ردیفشان از ادارهی کل بیاید.
جواب ایشان در مورد سؤالهاي بعدی
شاید از اینجا به بعد دردناک باشد و جگر سوز
زیرا که عناوین و نامهای مختلفی به ما نسبت دادند
نامهای دیگر مجرمان
1- شما غیر دولتی هستید، استخدامی ندارید
2- حق و حقوقتان طبق قانون وزارت کار و کارگری محسوب میشود
3- پیش دبستانی به مزایده گذاشته شده و با مرفهترین و بهترین شرکتی که در این مزایده برنده شده است، شرکت مکتب القرآن بوده است.
4- چون نصفه روز در مدرسه هستید، بیمه شما نیمه و حقوقتان نیز 201 هزارتومان؛ اگر بیمه تکمیلی میخواهید 45 هزار تومان باید بپردازید و اگر دوست ندارید که بیمه باشید، هرچند که شرکت موظف است شما را بیمه کند ولی اشکالی ندارد، هرکس نمیخواهد عنوان کند و 11 هزار تومان به او تعلق میگیرد.
مجرم گفت: خانم بیگی شما گفتید که مربی از کلمه رب آمده است ما نیز اولین معلم کودک هستیم. با معلمین دیگر سر یک ساعت به مدرسه میآییم و سر یک ساعت خارج میشویم، در پاسخ گفته شد آموزگاران جزو نیروهای دولتی هستند شما نه.
خوب ما میخواهیم بدانیم اگر ما غیردولتی هستیم، پس چرا حقوقمان به این شکل است و طبق مدارس غیرانتفاعی نیست؟
اگر کارگر هستیم، چرا بیمهمان اینگونه است؟ چرا اگر بخواهیم بیمه تکمیلی شویم 45 هزار تومان دیگر باید بپردازیم ولی اگر نخواهیم بیمه باشیم، 11 هزار تومان دریافت كنيم.
محکومین که چیز زیادی نمیخواستند، آنها یک حقوق خداپسندانه و یک بیمه کامل را تقاضا داشتند اما خانم قاضی گفتند (هیس، ساکت) هرکس نمیخواهد از فردا تشریف نیاورد، کسی شما را به این کار مجبور نکرده است. اگر مدیرانتان سالهای گذشته شما را بیمه کامل کردهاند، مجرم هستند و باید جوابگو باشند.
هیچ کس نیست که به خانم قاضی بگوید تا پارسال پیش دبستان هنوز به مزایده گذاشته نشده بود و زیر نظر آموزش و پرورش بود، همه مربیان شرکتی بودند و آن شرکتها مراسم و عنوانی که داشتند، منصفتر از این شرکت مزایدهای که نام مکتبالقرآن را به خود گرفته است.
خانم بیگی رو به محکومین کردند و گفتند کی این وضعیت را که به همین شکل است، برای سال آینده میپذیرد؟ اما وقتی پاسخ مثبتی داده نشد، رو به جمع کردند و گفتند پس من اعلام میکنم که طرح GCC را سال آینده در مدارس اجرا کنند ما برای اینکه اشتغال به کار کرده باشیم، پیش دبستان را نگه داشتیم و با این تفاسیر سال دیگر پیش دبستان نخواهیم داشت.
پیش دبستان به مزایده گذاشته شد و مربیان یا کارگران مازاد آموزش و پرورش...
شما بگویید
دیپلم: دویست و یک هزار تومان فوق دیپلم: 5 هزار تومان بیشتر لیسانس: پنج هزار تومان بیشتر
و هر سال سابقه بیشتر دو هزار تومان بیشتر
و اینها صدقه سری بود که عنوان شد تا دهان مربی، کارگر و یا ... بسته شود.
و تنها خدا شاهد و ناظر بود که به اسم مکتب القرآن و همایشی تحت عنوان وضو و نماز نوگلان چه کردند، چگونه جگرها را سوزاندند و اشکهای لرزان بر روی گونهها را درآوردند، امید و نشاط را از ما گرفتند، تحقیرمان کردند و به طرز فجیع و توهین آمیز بیرونمان کردند؛ به چه جرمی نمی دانم.
در آخر اینکه آن ها از هر قانونی آنچه به نفع خویش بود، برای ما لقمه گرفتند و به ما خوراندند.
شاید بعد از خدا کسی باشد که صدای ما را بشنود.
به جای اینکه مسئله حل شود- صورت مسئله حذف شد؛
به جای همدردی و همیاری- زیاده خواهی و مزایده گذاشتن عنوان شد؛
به جای امیدواری و خدا قوت- عزت کشی و یأس جایگزین شد؛
و به جای خداحافظی و به امید دیدار- تحقیر و توهین نصیبمان شد،
به جای وضو و نماز نوگلان- به مزایده گذاشتن و زیر پا گذاشتن مربی خاتمه یافت؛
حال با کدام هزینه، با کدام ثروت دنیا میخواهند عمر از دست رفته، امیدواری، نشاط، عزت نفس و غرور از رب گرفته شده را به ما برگردانند.
اگر این وسط، کودکی آسیب ببیند، چه کسی جوابگو خواهد بود؟ او که تحقیر میکند یا من که تحقیر میشوم؛ البته باید بگویم مناعت طبع ما بالاست و خداوند هنوز واژه رب خویش را از ما نگرفته، برای همین است که از فردای آنروز با عشق بیشتری سر کلاس میرویم، چون هدف چیز دیگر است و آنکس که شاهد بر اعمال ماست، خود نیز اجر کارمان را خواهد داد و آنرا جزو صالحات و باقیات خواهد گذاشت. چشم همه ما به امید اوست و نه خلق او چون هر چه داریم، از اوست و او بی نیاز مطلق است.
شاید این جریانهاي امتحانی الهی باشد، برای من مربی و امتحانی سختتر برای مافوق من که تحت عنوان مکتب القرآن چگونه میخواهد حقالناس را بپردازد، چون حقالناس تنها حقی است که از طرف خداوند مورد بخشایش قرار نمیگیرد و هریک از ما بهعنوان انسان بايد نسبت به حقالناس احساس مسئولین کنیم و طبق فرمایش رسول اکرم صلیالله و علیه و آله و سلم حقوق کارگر را تا زمانی که عرقش خشک نشده، باید بپردازید.
اما در مورد ما فرق می کند چون چهار ماه از سال تحصیلی گذشته و خیلی از کارگران هنوز همان دریافتی که مافوقمان وعده داده، دریافت نکردهایم.
و در آخر اینکه ای کاش این شرکت مزایدهای به جای مکتب القرآن نام دیگری داشت.
ای کاش به جای عنوان همایش وضو و نماز نوگلان عنوان دیگری در برداشت.
در آن صورت پذیرش تحقیر و توهین برایمان راحتتر بود.
به خدا توکل میکنیم تا فرجی شود از خودش امید میخواهیم تا کودکان را به سر منزل مقصود برسانیم.
از خودش مدد میخواهیم تا بر تمامی مشکلاتمان غلبه کنیم و یاریمان کند تا محکم در جایمان بایستیم و به کارمان ادامه دهیم.
اجر و پاداش از آن خداست و ما فقط از او طلب میکنیم و مطمئن هستیم در آیندهای نه چندان دور جوابمان را خواهد داد.
منبع:رجانیوز



